فوتبال

توافق دوطرفه یا اخراج؟ کونته و راجرز و شکل عجیب جدایی!

اخیرا برخی مربیان با عنوان توافق دوطرفه از تیم خود جدا شده‌اند. آیا این همان اخراج است یا داستان دیگری دارد؟ در این مقاله بخوانید.

در مقطعی از دوران حرفه‌ای هر سرمربی فوتبال، آن‌ها با سؤالاتی روبه‌رو می‌شوند که فرزندانم در رانندگی‌های طولانی از یکدیگر می‌پرسند. ترجیح می دهی توسط یک کوسه گاز گرفته شوی یا یک شیر؟ دستت بشکند یا پا؟ اخراج شوی یا با توافق دوجانبه بروی … خب، این یکی را از هم نمی‌پرسند، اما این دقیقاً همان سؤالی است که هر سرمربی‌ای حداقل یک بار با آن روبرو می‌شود.

باشگاه‌های فوتبال هرگز نمی‌گویند که سرمربی خود را برکنار کرده‌اند. آن‌ها می‌گویند که “راهشان از هم جدا شده است”، سرمربی “مقام خود را ترک کرده” یا فقط “رفته است”. اما همه این عبارات معنای یکسانی دارند: شما اخراج شده‌اید. اما یک سری کلمات وجود دارند که کنار هم قرار گرفتن آن‌ها معنا را کمی متفاوت یا شاید بتوان گفت بهتر می‌کند. تاتنهام این هفته اعلام کرد: «می‌توانیم اعلام کنیم که سرمربی آنتونیو کونته با توافق دوجانبه باشگاه را ترک کرده است».

دنیل لوی، رئیس باشگاه، اضافه کرد: «ما 10 بازی در لیگ برتر داریم و در حال مبارزه برای حضور در لیگ قهرمانان هستیم. همه ما باید با هم کنار بیاییم. همه باید گام بردارند تا بهترین نتیجه ممکن را برای باشگاه ما و هواداران شگفت انگیز و وفادارمان تضمین کنند.» آن را با وداعی که باشگاه دو هفته قبل از آن که ریهان اسکینر، مربی تیم زنان “از وظایفش برکنار شد” مقایسه کنید.

اندی راجرز، مدیر عامل زنان تاتنهام هاتسپر گفت: «از زمان پیوستن به ما در سال 2020، ریحان (Rehanne) نقش مهمی در پیشرفت ما در بازی زنان، چه در داخل و چه خارج از زمین بازی کرده است.» «او وظایف خود را با نهایت حرفه‌ای بودن و توجه به جزئیات انجام داده است و ما باید از او به خاطر تمام کارهایی که در طول مدت تصدی خود برای ما انجام داده است تشکر کنیم.»

روز یکشنبه نوبت به برندان راجرز، سرمربی لسترسیتی رسید. در حالی که تیم او پس از شکست 2-1 مقابل کریستال پالاس در رده هجدهم جدول لیگ برتر قرار گرفت، این باشگاه اعلام کرد: «باشگاه فوتبال لسترسیتی با برندان راجرز به توافقی دوجانبه دست یافته است که بر اساس آن او پس از چهار سال به عنوان سرمربی تیم مردان اصلی ما، باشگاه را ترک خواهد کرد.» پاتریک ویرا یکی دیگر از افرادی بود که هنگام نشان دادن درب خروج کریستال پالاس به او همان سیگنال‌های ضد و نقیض را دریافت کرد.

استیو پریش، رئیس کریستال پالاس گفت: «با تأسف فراوان این تصمیم دشوار گرفته شده است. در نهایت، نتایج ماه‌های اخیر ما را در موقعیت پرمخاطره لیگ قرار داده است و احساس می‌کنیم که تغییری لازم است تا بهترین شانس را برای حفظ وضعیت لیگ برتر به ما بدهد.» «همانطور که گفته شد، تاثیر پاتریک از زمان پیوستن به ما در تابستان 2021 قابل توجه بوده است و او مورد احترام همه همکارانش و من است. پاتریک همه چیزش را برای باشگاه گذاشته است و همه ما از او و تیمش به خاطر خدماتشان تشکر می‌کنیم.»

این گفته‌ها بسیار دوست‌داشتنی است. اما تو باز هم او را اخراج کردی، استیو. چرا کونته متقابلاً با خروج خود موافقت کرد، در حالی که اسکینر حرفه‌ای تمام عیار کنار گذاشته شد و ویرا بسیار دوست داشتنی به سادگی مجبور به ترک شد؟ مانند شرکای رها شده، آیا همه سرمربی‌ها دوست ندارند بگویند که جدایی دوجانبه بوده است؟یا اینکه هیچ تفاوتی بین موافقت دوجانبه برای رفتن و گفتن اینکه میزتان را خالی کنید و کارت امنیتی خود را تحویل دهید، وجود ندارد؟

استفن مورو، دانشیار مدیریت ورزش بین‌المللی در دانشکده بازرگانی ادینبورگ دانشگاه هریوت وات، می‌گوید: «گاهی اوقات این معنی یکسان است و گاهی اوقات چنین نیست.» “رفتن بر اساس توافق دوجانبه به این معنی است که یک نتیجه مذاکره وجود دارد – ممکن است یک اخراج باشد اما مذاکره شده است.

«این ممکن است به این دلیل باشد که هر دو طرف واقعاً توافق کرده‌اند که زمان همکاری با هم به پایان رسیده است، اما ممکن است به این دلیل باشد که باشگاه تصمیم را گرفته باشد و اگر بین دو طرف توافق شود بهتر به نظر می‌رسد. اگر باشگاهی به دلیل اخراج سرمربی‌ها شهرت پیدا کند، این مسئله بار منفی به همراه خواهد داشت، بنابراین ممکن است فقط یک استعاره برای اخراج یک نفر باشد اما بخواهید کلمات بهتری پیدا کنید.»

بری نویل یک مدیربرنامه با بیش از 25 سال تجربه و استعداد مدیریتی ثابتی است که شامل آلن پاردو، فیل پارکینسون و کریس پاول می‌شود. موکلان او رفته‌اند، پست‌های خود را ترک کرده‌اند، از وظایف خود برکنار شده‌اند و گاهی اوقات، متقابلا به رفتن رضایت داده‌اند. او می‌گوید: «این روش بهتری برای گفتن این است که من می‌خواستم بروم یا ما می‌خواستیم تو بروی». «اغلب یک سرمربی به باشگاه می‌گوید که خوشحال نیست و برای هر دو طرف بهتر است که همکاری‌شان را متوقف کنند، اما او آماده استعفا نیست زیرا حق خود را برای پرداخت‌های آینده از دست می‌دهد.»

«بنابراین، وقتی به چنین موقعیتی رسیدید، همه می‌نشینند، به میزان بدهی او نگاه می‌کنند و سعی می‌کنند رقمی را پیدا کنند که می‌توانند اکنون روی آن توافق کنند.» به نظر می‌رسد که با نگاه کردن به میزان بدهی، این چیزی است که آن را در اینجا تغییر می‌دهد. نویل می‌گوید: «مهم‌ترین بخش قرارداد هر سرمربی‌ای بند فسخ است – این اولین چیزی است که من به آن نگاه می‌کنم.» او توضیح داد که در مورد معروف‌ترین قراردادی که او برای یک مشتری به توافق رسیده است، یعنی تمدید قرارداد پاردیو با نیوکاسل یونایتد در سال 2012، این مدت می‌تواند از یک ماه تا هشت سال متغیر باشد.

دو سال و چند فراز و نشیب بعد، پاردیو و نیوکاسل یونایتد توافق کردند که این قرارداد را فسخ کنند و سرمربی انگلیسی در باشگاه قدیمی خود کریستال پالاس مشغول به کار شد. بسیاری فکر می‌کردند که مایک اشلی، مالک نیوکاسل یونایتد وقتی با آن قرارداد 8 ساله موافقت کرد، دیوانه شده بود، اما تاجر میلیاردر زمانی که پالاس موافقت کرد به خاطر رها کردن پاردیو به او غرامت بپردازد، شرط خود را جمع‌آوری کرد.

اما با بازگشت به سناریوهای معمولی‌تر، مورو با نویل موافق است. او، قبل از اینکه اضافه کند که مدیران جوان و بی‌تجربه ممکن است مجبور شوند بند فسخ فقط سه ماه حقوق را بپذیرند، در حالی که یک کهنه‌کار می‌تواند یک سال دوام بیاورد، می‌گوید: «یکی از عوامل کلیدی برای یک باشگاه در تصمیم‌گیری برای رفتن، بند فسخی است که هنگام استخدام سرمربی با آن‌ها توافق کردند و مدت زمان باقی مانده از قرارداد.» کیت واینس در برخی از این گفتگوها در طول دوران مدیریتی خود در آبردین، اورتون و استون ویلا در کنار باشگاه بوده است.

واینس می‌گوید: «مثل همه چیز در فوتبال، به پول بستگی دارد.» «زمانی که تصمیم گرفتید از دست یک سرمربی خلاص شوید، با انتخاب پرداخت کل مبلغ مندرج در قرارداد یا تلاش برای انجام یک معامله مواجه می‌شوید.» «توافق متقابل تنها یکی از عبارات رمزی است که فوتبال برای توضیح اینکه یک معامله انجام شده است استفاده می‌کند. معمولاً می‌توانید از میزان سخاوتمندی آن‌ها در اعلامیه رسمی بگویید که این معامله چقدر برای باشگاه خوب بوده است. مخالفش هم درست است.»

در مورد نسخه فوتبالی توافقنامه ضمن عقد، واینس توضیح می‌دهد که آنقدرها هم پیچیده نیست. او می‌گوید: «این به کیفیت سرمربی‌ای بستگی دارد که می‌خواهید جذب کنید.» «اگر در لیگ دو هستید، می‌توانید در مورد بند فسخ بسیار سخت‌گیر باشید و آن را کوتاه نگه دارید. اما اگر یک باشگاه لیگ برتری هستید، در بازاری کاملاً متفاوت خرید می‌کنید و ممکن است مجبور شوید با یک قرارداد دو یا سه ساله بدون بند فسخ موافقت کنید.»

«من همیشه سعی می‌کردم آن‌ها را با قراردادهای متوالی یک‌ساله جذب کنم، بنابراین ترکیبی از امنیت و انعطاف‌پذیری داشتیم، اما این دقیقاً مانند قرارداد بستن بازیکنان است – گاهی اوقات نمی‌توانید فردی را که می‌خواهید به دست آورید، مگر اینکه اطمینان بیشتری به آن‌ها بدهید.»

منطقی است. و چگونه دوست داشتی همه چیز را به پایان برسانی، کیت؟

«من همیشه آن‌ها را اخراج می‌کردم! به این دلیل بود که این رابطه از بین رفته بود و باید تغییری ایجاد می‌شد.» این ایده که کاری فقط باید انجام شود برای مورو (Morrow) تعجب‌آور نیست. این استاد دانشگاه توضیح می‌دهد: «برکناری سرمربی‌ها به تازگی به یک بخش پذیرفته شده از بازی تبدیل شده است، یک پاسخ خودکار زمانی که یک باشگاه در حال شکست است.»

« مدیران باید برای انجام کاری دیده شوند و قرار نیست خودشان را اخراج کنند، بنابراین راحت‌ترین تغییری را که می‌توانند انجام می‌دهند، چه منصفانه باشد یا نه. این یک رفتار نهادینه شده است و پیامی که به مربی‌های آینده می‌دهد این است که بهتر است به آن عادت کنید زیرا هیچکس از آن مصون نیست.» « و با این حال هیچ کمبودی برای افرادی که می‌خواهند این کار را انجام دهند وجود ندارد. با وجود نوسانات وحشتناک شغلی، فشار عاطفی و تأثیر بر خانواده‌ها، این شغل هنوز به اندازه کافی جذاب است.»

مورو در مورد جذابیت این کار اشتباه نمی‌کند، و در حالی که همه مدیران وقتی یکی از مدیران خود را قربانی افکار عمومی می‌کنند، کمی خود را عقب می‌کشند، باشگاه‌ها نیازی به تبلیغ برای جایگزینی ندارند. دن چپمن (Dan Chapman)، رئیس تیم‌های ورزشی و استخدامی در شرکت حقوقی Leathes Prior مستقر در نورویچ، بخش زیادی از وقت خود را صرف جمع کردن باشگاه‌ها و مدیران و سپس کمک به جدایی آن‌ها می‌کند. برای او اخراج شدن و رفتن با توافق دوجانبه معنای متفاوتی دارد.

چپمن می‌گوید: «معمولاً اتفاقی که می‌افتد این است که هیئت مدیره تصمیم می‌گیرد که خواهان تغییر است و از دبیر باشگاه یا بخش منابع انسانی می‌خواهد موقعیت قرارداد را بررسی کند.» «چقدر زمان از قرارداد باقی مانده است؟ چه بند فسخی را قرار داده‌ایم؟ این چیزها می‌توانند بسیار متفاوت باشند.»

«پس از آن باشگاه باید تصمیم بگیرد که آیا یک معامله دوستانه می‌تواند بر سر یک تسویه حساب مالی و یک موقعیت روابط عمومی توافق شده انجام شود یا خیر. اما گاهی اوقات آن‌ها ممکن است بخواهند هواداران بدانند که این سرمربی در حال اخراج شدن است تا نشان دهند که به حرف‌هایشان گوش می‌دهند.» همان رویکرد واینس (Wyness).

چپمن می‌گوید: «اما بیایید فرض کنیم یک معامله می‌تواند انجام شود. باشگاه می‌گوید، ببین، باید بروی، این پیشنهاد ماست و این چیزی است که پیشنهاد می‌کنیم وقتی خبر را اعلام می‌کنیم، بگویی.» گاهی اوقات این پیشنهاد حتی می‌تواند بیشتر از مبلغی باشد که با آن‌ها قرارداد بسته شده است زیرا می‌خواهند سرمربی سریع و بی سر و صدا پیش برود، یا به این دلیل که بازیکنان کلیدی به سرمربی نزدیک هستند و می‌خواهند اوضاع را هموار کنند. اما، از نظر حقوقی، این راه برکناری بسیار متفاوت است. این توافقی است برای پاره کردن قراردادی که هنگام شروع کار امضا کرده‌اید و همه آن را می‌توان در یک یا دو روز انجام داد.

می‌توانید موقعیت‌هایی داشته باشید که در آن مربی موافقت کند که به دوره تعلیق برود، و هنوز توسط باشگاه قدیمی‌اش حقوق بگیرد، تا زمانی که شغل جدیدی پیدا کند. هر موقعیتی متفاوت است و راه‌های زیادی برای آن وجود دارد. اما مواقعی وجود دارد که نمی‌توانید روی پرداخت به توافق برسید، یا یک یا دو روز فرصت ندارید زیرا مربی جدید در هیترو است. آن وقت است که شما فقط باید آن‌ها را اخراج کنید. معامله فسخ شده است، هیچ اتفاق نظری وجود ندارد، و شما فقط هر آنچه را که قرارداد می‌گوید باید پرداخت کنید، پرداخت می‌کنید.

در نهایت، زمانی که تصمیم بزرگ گرفته شد، دو دلیل وجود دارد که چرا باشگاه‌ها سرمربی‌ها را اخراج می‌کنند. اول این که آن‌ها می‌خواهند روشن کنند که این شخص را اخراج می‌کنند. و دوم این است که آن‌ها فقط نتوانستند سر یک معامله به توافق برسند. اما آیا باید اینگونه باشد؟ فوتبال یک تجارت رقابتی است، پس چرا فقط معیارهای عملکرد را در قراردادهای مربیان لحاظ نکنیم؟ پس نیازی نیست قبل از اینکه ماشه را فشار دهید نگران این باشید که چند بازی را بدون شوت به سمت دروازه انجام دهید. «برای ورزش منطقی به نظر می‌رسد، اینطور نیست؟» مارو می‌پرسد، قبل از اینکه به سوال خودش پاسخ دهد.

اما هیچ مدیر فوتبالی هرگز قبول نمی‌کند که معیارهای عملکرد در قراردادهایش نوشته شود – آن‌ها می‌دانند که متغیرهای زیادی در بازی وجود دارد و کنترل آن‌ها بر رویدادها بسیار محدود است. اینکه در هنگام استخدام یک مربی از او انتظاراتی داشته باشید – ارتقاء، اجتناب از سقوط، واجد شرایط بودن برای اروپا، این نوع چیزها – یک چیز است اما قرار دادن آن‌ها در یک سند قانونی چیز دیگری است.

نویل (Neville) آن را حتی مختصرتر بیان می‌کند. «باشگاه‌ها حتی درخواست (معیارهای عملکرد) نمی‌کنند – آنها می‌دانند که هیچکس موافقت نمی‌کند.» بنابراین، به نظر می‌رسد که ما در وضعیت موجود گیر کرده‌ایم. سرمربی‌ها در ترن هوایی و چرخ و فلک‌های خود باقی خواهند ماند، در حالی که هواداران باید به خواندن بین خطوط بیانیه‌های رسمی ادامه دهند تا بفهمند که آیا رهبر سابق آن‌ها با خوشرویی، با دست دادن و بهترین آرزوها پیش رفته است یا پول دریافت کرده است تا برود.

What's your reaction?

Related Posts

1 of 120

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *