به یاد دارید که چگونه میگفتند VAR به همه خطاها و بحثهای داوری پایان میدهد و آرامش برقرار میشود؟ چگونه همه چیز درست میشود و بی عدالتی به تاریخ میپیوندد؛ چگونه آنها به شوخی میگفتند که تنها مشکل این خواهد بود که مربیان، بازیکنان و مدیران باشگاهها جایی برای پنهان شدن نخواهند داشت، هیچ بهانهای برای کارهای خود نخواهند داشت، و کارشناسان برنامههای فوتبالی بحثی برای فریاد زدن ندارند. چقدر آن زمان خنده دار به نظر میرسد؟
خوب، شاید هم کمی زیادی سخت میگیریم، اما آن روزها ارزش یادآوری را دارند. به خصوص این نقل قول واقعی از رئیس کمیته داوران اسپانیایی از آن زمان که میگوید: “با VAR بعد از بازی در مورد چه صحبت کنیم؟”
ویکتوریا سانچز آرمینیو نیز در آن زمان ساکت بود (خدای ناکرده در مورد بازی واقعی هم صحبت نکردند) و مطمئناً همه در اعماق وجودشان آگاه بودند که بحثهای بعد از بازی به طور کامل متوقف نمیشوند. نه حداقل به این دلیل که خیلیها واقعاً نمیخواستند بحثهای جذاب فوتبالی تمام شود.
طولی نکشید که صحت سخنان ارنستو والورده ثابت شد: “می دانستیم که این پایان جنجال نخواهد بود. یک روز نوبت شکایت یک نفر است و روز بعد نوبت اعتراض شخص دیگری است.”
با این همه، اکثرا خوش بین بودند که اوضاع بهتر میشود و VAR میتواند فوتبال را عادلانه تر کند. اما طولی نکشید که اوضاع بدتر شد.
وعده کمال باعث این امر است. نه فقط در حوزه داوری، تصمیمگیریها یا عدالت، نه واقعا، بلکه در هر چیز دیگری که وعده دهید همه چیز کامل خواهد بود این اتفاق خواهد افتاد. سر و صدا، عصبانیت، درگیری، بدبینی و عدم اطمینان. چیزهایی که تا به حال با فوتبال همراه بوده است. و میدانید، بازی واقعی، بخشی است که اهمیت دارد، حتی اگر به ندرت اینطور به نظر برسد. اما حالا که چندین مورد از اشتباهات VAR علنی شده بسیاری از کارشناسان نسب به آن بدبین شدهاند و کم کم به سویی پیش میروند که ترجیج با بازیهای بدون VAR باشد. نمونه اخیر از ناکارآمدی VAR در همین هفته و در لالیگا به وقوع پیوست.
این هفته ای بود که در آن یک تیم دسته اولی از یک پیروزی حیاتی محروم شد که واقعاً میتوانست تفاوت بین بقا در لیگ یا سقوط به دسته پایین تر باشد. گزارش شده است که یکی از کمک داوران دائما اشک میریخت و مکرراً میگفت متاسفم، دو داور دیگر هم به باد انتقاد گرفتند و آنها را از بازیهایی که قرار بود آخر این هفته سوت بزنند، حذف کردند. داور سوم نیز یک نامه عذرخواهی نوشت. او در این نامه گفت: “این اشتباه بیشتر از هر چیزی مرا ناراحت کرده است.”
هفته ای که در آن روزنامهای “آزار و شکنجه مفتضحانه” علیه تیم خود را محکوم کرد، “محکوم به زندگی نزدیک به انتهای جدول” (خوب، آنها قرار نبود یکی را علیه دیگری محکوم کنند) و رقابت را “پر تقلب” توصیف کردند؛ رئیس باشگاه عصبانی شد و فدراسیون را مقصر دانست و فدراسیون لیگ را مقصر دانست و لیگ به فدراسیون حمله کرد. کاری که آنها همیشه انجام میدهند. آن رئیس باشگاه خواستار تکرار بازی شد و قول داد که موضوع را به دادگاه بکشاند. نه یک دادگاه ورزشی، یک دادگاه واقعی با یک قاضی و همه چیز. قرار بود شکایت کند.
و همه به خاطر یک آفساید که گرفته نشد و هیچ کس آن را ندید و آنقدرها هم بد نبود.
آنقدرها هم بد نبود، اما الان دیگر اینطور به نظر نمیآید. و در میان همه چیزهایی که باید هنگام بالا بردن پرچم آفساید در نظر گرفت، ک که موارد زیادی هم دارد (از مفاهیم گرفته تا سازگاری، وضوح تا سردرگمی، مهم بودن “لمس” توپ به گونهای انگار که همه چیز است) این ممکن است (دومین) تغیر مهم از زمان معرفی VAR توسط فیفا باشد.
کمک داور ویدیویی یا VAR، همه چیز را منفی و بد میبیند. آن تماس بدنی بد است، آن تکل بد است، خطای هند بد است، آن آفساید بد است. سپس آن صحنه دیده میشود، کند میشود، متوقف میشود، باز پخش میشود، زوم میشود، و در نهایت به چیزی تبدیل میشود که شاید نیست. چیزی ساختگی تحویل میدهد. فیلم بارها و بارها مورد بررسی قرار میگیرد تا زمانی که چیزی به چشم بیاید، زیرا چیزی باید دیده شود. کوچکترین تماس یک پنالتی میشود، کوچکترین نگاه یک هل دادن. کوچکترین حرکتها میتواند تعیین کننده باشد.
دوشنبه شب، در حالی که ۹ دقیقه مانده به یک نتیجه بزرگ در انتهای جدول، الچه گل تساوی را به ثمر رساند. این گل در حالی به ثمر رسید که ازکیل پونس، زننده گل، از موقعیت آفساید حرکت خود را شروع کرده بود. او وقتی به عقب و به سمت دروازه خودی حرکت کرد، و در کنار دایره وسط زمین ایستاده بود به یک ضربه سر رسید و آن را به یکی از هم تیمی هایش پاس داد. او دوباره در موقعیت خوبی قرار داشت، اما او حرکت هجومی خود را از با فاصله میلیمتری جلوتر از آخرین مدافع حریف شروع کرده بود. وقتی که او پاس داد باعث شد حمله تیمش ادامه پیدا کند و بتواند و جلو برود تا به خط حمله بپیوندد. توپ با گوشهها بازی شد، سه پاس دیگر بعد از آن، او با ضربه سر عالی بازی را ۱ بر ۱ به تساوی رساند.
هیچ یک از بازیکنان تیم کادیس درخواست تجدید نظر نکردند. هیچ کس موقعیت پونس را ندیده بود، که برای او سود آشکاری نداشت (او باید بیشتر میرفت تا به توپ برسد). کمک داور پرچمی بلند نکرده بود.
بعدا روزنامهای ادعا کرد کادیز قربانی «شکست در خانهشان، در مقابل ۱۷ هزار نفر شد که در حال تماشای یک تقلب بودند.” این ۱۷ هزار نفر اصلا نفهمیده بودند که آفساید شده و بنابراین اصلا اعتراضی نکردند. تازه نیم ساعت پس از پایان بازی بحثهایی شکل گرفت که میگفتند این گل مساوی در واقع آفساید بوده!
تماشاگران فرصت ابراز خشم هم نداشتند و زمانی که مشخص شد گل در واقع آفساید شده بود که دیگر دیر شده بود.
سوالی که در ذهن همه شکل گرفته این بود که آیا گل تساوی واقعا آفساید بود؟
پاسخ این سوال مشخصا “بله” بود. و کاملاً واضح است: هیچ یک از موارد بالا توجیه نمیکند که چرا VAR آفساید را تشخیص نداده است و چرا این صحنه مورد تجدید نظر قرار نگرفته است. به هر حال آفساید تصمیمی حدسی نیست بلکه عینی است. یا یک بازیکن در آفساید است یا نیست، و پونس در آفساید بود. نه زیاد، اما به هر حال او در آفساید بود. هنگامی که یک لیگ VAR دارد، نباید هیج خطایی از چشم آن دور بماند. چراکه VAR سیستمی است که برای تشخیص و یافتن خطاهایی که معمولا داور وسط یا ختی کمک داوران او نمیتواند ببیند با تشخیص دهند. هرچند این اتفاق ناچیز بود، اما قوانین همانی هستند که هستند: گل نباید ثبت میشد. اما گل مساوی ثبت شد و این یک اشتباه بود. همچنین کاملاً طبیعی است که بازیکنانی که همه چیز را برای پیروزی میدهند ممکن است اصلا متوجه نباشند که در زمین چه میکنند.
سرخیو فرناندز، مربی تیم کادیس، پس از این بازی گفت: “داور گفت که متاسفم.” اما ابراز ناراحتی او دیگر برای کسی فایده نداشت. گوادالوپ پوراس، کمک داور زن بازی، در پایان مسابقه اشک میریخت. گفته میشد که: او فکر میکرد ممکن است این صحنه آفساید باشد و خواستار بررسی آن شد. مانوئل ویسکاینو، مدیرعامل کادیس، آن شب گفت که او “هنوز منتظر دو امتیاز تمیش” است؛ “شاید آن دو امتیاز از عربستان بیاید.” جالب است بدانید که سوپرکاپ اسپانیا در آن کشور عربستان برگزار شد: لوئیس روبیالس، رئیس فدراسیون فوتبال اسپانیا نیز برای هماهنگی برگزاری فینال در آنجا بود. ویسکاینو او را متهم کرد که به باشگاههای کوچک اهمیت نمیدهد. او در هر برنامه رادیویی همین قدر صریح رئیس فدراسیون را متهم میکرد.
اتهامات به وی ادامه یافت. کمیته داوران که وابسته به فدراسیون است، از لیگ خواست تا برای آوردن تکنولوژی آفسایدهای نیمه اتوماتیک هزینه کند. این درخواست کمی تخطی از وظیفه از سوی کمیته داوران تلقی میشد. از سوی دیگر، لیگ کمیته داوران را به “فرار از مسئولیت … در برابر شکایتهای مداوم تیمهای فوتبال اسپانیا” و تلاش برای “انداختن تقصیر به ارگانی که هیچ ارتباطی با مسائل داوری ندارد” متهم کرد. داوران مسئول VAR در آن بازی، مسابقههای بعدی خود را به عنوان مجازاتی برای خطای آشکار از دست دادند.
ایگلسیاس ویلانوئبا، داور مسابقه نامهای سرگشاده نوشت و در آن عذرخواهی کرد و گفت که “عصبانی، ناراحت و از دست خود عصبانی است” و آگاه است که “تصمیم او به کادیس آسیب رسانده است.” اما او افزود که نمیپذیرد که استقلال و صداقت داوران تقریباً هر روز زیر سؤال میرود. که این طور هم هست، و دائما شاهد آن هستیم. البته واکنش رسانههای اسپانیایی به این نامه خشم و اعتراض بیشتر بود.
حال دیگر حرفی برای گفتن باقی نمانده است، و دیگر بحثی نیست.
داوران حق داشتند با آن مسئله برخورد کنند، و حتی در مورد آن بحث کنند. همانطور که کادیس حق داشت ناراحت و معترض شود. همانطور که مدیر تیم کادیس گفت: این “یک خطای انسانی صرف نبود، بلکه یک خطای فنی فاحش و آشکار” بود. شواهد در آنجا جلوی چشم همه بود. مهمتر از آن، آفساید درست مقابل دید آنها و در مقابل چشمان داور ویدئویی، روی صفحهای که می تواند بارها و بارها تماشا کند رخ داد. نکته مثبت VAR همین است که میتوان یک صحنه را در لحظه دید و بررسی کرد. ممکن است مشکل VAR هم باشد.
این مرثیهای برای لحظات از دست رفته و ندانم کاری نیست. و قطعاً توجیهی برای این تصمیم خاص که کاملا مشخص بود اشتباه است، نیست. این اعتراضی بزرگ برای لغو VAR هم نیست، اگرچه گاهی اوقات شاید فکر کنید که شاید بهتر بود VAR هیچگاه استفاده نمیشد. هیچ کدام در کوپا دل ری اینگونه اشتباهی وجود نداشت و صادقانه بگویم که هیچ خطایی نیز از چشم کمک داوران ویدیویی دور نماند. آنها باید دائما صحنههای مختف را بررسی کنند تا اگر اقدامی خلاف قانون فوتبال رخ داده اعلام شود.
اما حرف قانون و روح قانون را که کنار بگذاریم، بازی روز دوشنبه فقط یک نمونه دیگر از این بود که چگونه VAR نه نوشدارویی است که مشکلات را حل کند و نه بهشتی است که وعده داده شده بود. نه به این دلیل که هنوز هم داوران میتوانند اشتباه کند، بلکه به این دلیل که تأثیر اینگونه خطاها از همیشه بدتر است، چراکه بیعدالتی بیشتر احساس میشود. این احساس نیز دقیقاً به این دلیل که مسابقات کاملا بدون اشتباه داوری وعده داده شده بود شکل گرفته. از همان ابتدا هم میشد حدس زد که این وعدههای بزرگ فقط افسانه هستند و روزی خواهد رسید که یک یا چند قربانی خطای داوری میشود.
معرفی VAR، مانند بسیاری از چیزها، بر اساس یک دروغ پیش بینی شده بود: این دروغ که فوتبال یک مشکل واقعا، واقعا، واقعاً جدی دارد. که وحشتناک بود که بی عدالتیهای وحشتناک داوری همیشه در حال وقوع بودند. داوران همیشه اشتباه میکردند. و الان هم کامل نیستند. علاوه بر این، حتی حالا که سیستم VAR تقریبا در تمام لیگهای مطرح جهان به کار میرود، نمیتوان با اطمینان گفت که دیگر اشتباه داوری رخ نخواهد. چیزی که حالا بارها شاهدش بودیم.
از هر چیز که بگذریم، باید گفت که چیزی که همه ما بسیار از آن دور شدهایم فوتبال واقعی است.
داوری در فوتبال در آخر به این میرسد که تصمیم درست در زمان درست گرفته شود. همان عنصر “تاثیر” که میتواند سرنوشت یک تیم و بازیکنان آن را تحت تاثیر قرار دهد. حال این سوال پیش میآید که چگونه آنها با VAR داوری متفاوتی انجام میدهند، داوری که مشروط به چشمی همه بین است. چگونه تنش بین بازیکنان و هواداران افزایش مییابد و زمان بازی تلف میشود. چگونه بسیاری از مسابقات بر اساس اتفاقات اداری تعیین میشوند. چگونه آنچه که اکنون اهمیتی ندارد اهمیت بیشتری پیدا میکند. از هر سوال مهم تر این که VAR چگونه باعث شده دیگر تجهیزات و ساختارهای دیگر به بازی اصافه شود تا وجود این تکنولوژی معنا پیدا کند و توجیه داشته باشد.
چگونه چیزهایی که دیگر کنار رفته بودند اکنون مهم شدهاند و ارتقا یافتهاند. حتی برخی از چیزهایی که قرار بود برای موثر سازی VAR بیاورد، هنوز نیامده است. هدف نهایی VAR این است عادتهای بد مانند تمارض و اشتباهات داوری از بازی حذف بشوند.
ورزش غواصی را در نظر بگیرید، که اگرچه در نگاه اول ضد غریزه آدمی به نظر می رسد، اما به طور جالب این ورزش محبوب شده و اکنون افراد تشویق میشوند: به دنبال تماس باشید، سقوط کنید، سوت را بشنوید، که اکنون بیش از هر زمان دیگری محتمل است. زیرا یک داور ویدییی در آنجا به عنوان پشتیبان وجود دارد، راهی برای نجات داوران از اشتباه. او منتظر میماند تا صفحه نمایش نشان دهد که لمسی در آنجا وجود دارد، از همان نقطه بازیکن امتیاز بگیرد.
حضور ناگهانی و گسترده یک تکنولوژی مانند VAR بسیار شبیه فرضیه کنترل جهان توسط ماشینها است، “نظر بی طرف” حالا در بازیای اعمال میشود که معیارهای یک داور (نظر شخصی او) حاکم بود و اکنون در حال فروپاشی است، اما نه به طور کامل. ماشینها هنوز به مردان و زنان نیاز دارند تا با آنها کار کنند. و وقتی ماشینها تسلط پیدا کنند، دیگر راه برگشتی وجود ندارد. در حال حاضر این اتفاق افتاده است و نمیتوان دوباره آن را متوقف کرد. بنابراین باید سعی کنیم آن را به هر نحوی به نتیجه برسانیم. وقتی یک تکنولوژی را دارید اما چیزی بیشتر از آن میخواهید، همیشه به دنبال راه حلی فراتر از درک خود خواهدید بود. بنابراین بیشتر و بیشتر به دنبال بهتر شدن میروید بنابراین هرگز تلاش پایان نمییابد. به طور خلاصه، این چستجو برای چیزی غیرممکن که حتی مطلوب نیست. یعنی منافع متضاد شرایط را تحمیل میکند.
این امر حتی در مورد خود عدالت یا تصمیمات داوری نیست. این اتفاقی تر از آن چیزی است که ممکن است به نظر برسد. و به هر حال، تغییر بزرگی در عدالت فوتبال رخ نداده است (که به هر حال مفهومی دور از ذهن است). طبق اعلام کمیته داوران اسپانیا، بیش از ۹۳ درصد از تصمیمات قبل از VAR صحیح بوده است و این آمار الان تقریبا ۹۸ درصد است.
بیایید فرض کنیم که میتوانیم به این آمار اعتماد کنیم، که حتی به قضاوتهای “درست” پس از خطا اعتماد کرده و آن را به اشتراک میگذاریم. این آمار یک پیشرفت است، بله. گرفتن تصمیم درست در ۹۸ درصد مواقع رقم بالایی است (بسیار بالا) اما ۹۳ درصد، بسیاری از آنها اشتباهات جزئی بودند که منجر تغيير بزرگی در بازی نشدهاند.
اینها داورانی فاجعه یا پر اشتباه نبودهاند. برای این بهبود پنج درصدی، کل بازی تغییر میکند.آیا ارزشش را داشت؟ شاید، بله یا شاید هم نه. به هر ترتیب این درصدها اکنون بسیار مهم به نظر میرسند. و موضوع مهم همین تفاوت است. یا حداقل تا این هفته اینگونه بود.
همانطور که بازی دوشنبه نشان داد، اشتباهات داوری همچنان اتفاق میافتد. چطور ممکن است اتفاق نیافتند؟ و درک این ۲ درصد از ۷ درصد دشوارتر است: هر چه عصبانیت بیشتر، اتهامات شدیدتر، توطئه ها راحت تر به دست میآیند. تأثیر همه اینها بیشتر و آسیب زاتر است. در همین حال، سوگیریها مانند گذشته است، قاضی و هیئت منصفه، از باشگاهها گرفته تا هواداران و رسانهها، بی طرفانه قضاوت نمیکنند. یک جمله زیبا از آندونی زوبیزارتا، مدیر ورزشی سابق بارسلونا وجود دارد که میگوید: “ما آدمها خواهان دقت و عینیت هستیم، اما با یک شرط… این که به نفع ما باشد.”
او گفت که اوضاع کنونی با قبل از VAR فرقی نکرده است؛ به بحثهای کارشناسان گوش دهید، بحثهایی که قرار بود با آمدن VAR از بین بروند، و مشخص است که حالا در هر طرف بحث چه نتیجهای میگیرد. نه به خاطر اتفاقی که افتاده بلکه به خاطر کسی که در حق او اجحاف شده. از آنجا که VAR، اتفاقی که قرار بود به همه بحثها پایان دهد، موضوع آنها است. این یک جنگ نیابتی است که با کندن این خندقها عمیقتر میشود.