گرگ برهالتر، مربی تیم ملی فوتبال مردان ایالات متحده، در جام جهانی فوتبال در قطر، اوقات خوشی را سپری نمیکرد. همانطور که معلوم شد، شخصی با افشای یک اشتباه در مورد گذشته او، سعی در باجگیری از او داشت. خود برهالتر فاش کرد که یک فرد ناشناس او را تهدید کرده که اطلاعاتی را فاش میکند، که رو شدن آنها به کار او پایان میدهد. برهالتر تصمیم گرفت اوضاع را به دست خود بگیرد. او داستان اتفاقی را که در زمان قرار ملاقات با همسرش رخ داد، را پس از تنها چهار ماه از رابطه منتشر کرد. US Soccer تایید کرد که آنها در حال انجام تحقیقات در مورد این موضوع هستند. این دومین مورد خشونت خانگی در 48 ساعت گذشته است که گزارش شده است. اولین مورد، مربوط به دانا وایت، رئیس UFC بود. و حالا برهالتر به این موضوع اعتراف کرده است.
برهالتر: هیچ بهانهای وجود ندارد
این همان چیزی است که برهالتر نوشت: “در طول جام جهانی، فردی با US Soccer تماس گرفت و گفت اطلاعاتی در مورد من دارند که “من را از پا در میآورد” – این تلاشی آشکار برای استفاده از موضوعی بسیار شخصیست که مربوط به مدتها قبل میشود، تا به رابطه من با U.S Soccer پایان داده شود. برداشتن این گام دشوار است، اما من و همسرم، روزالیند، میخواهیم به طور واضح و مستقیم حقیقت را به اشتراک بگذاریم. این داستانی شخصی است که متعلق به ماست، اما امیدوارم درسهایی در آن وجود داشته باشد که برای دیگران ارزشمند باشد.
“در پاییز 1991، من با شریک زندگیام آشنا شدم. من به تازگی 18 ساله شده بودم و دانشجوی سال اول کالج بودم که روزالیند را برای اولین بار ملاقات کردم. زمانی که با هم صحبت میکردیم، احساس میکردم که او را از مدتها قبل میشناسم. روزالیند فردی شگفتانگیز بود و هست؛ او مصمم، همدل، و جذاب است- و ما بلافاصله با هم ارتباط برقرار کردیم. احساس میکردیم سالهاست که با یکدیگر آشناییم. چهار ماه از رابطه ما میگذشت، که اتفاقی بین ما افتاد که آینده رابطه ما را رقم زد. یک شب، در حالی که من و روزالیند که در یک بار محلی مشروب مینوشیدیم، مشاجرهای شدید داشتیم که ادامه پیدا کرد.
“بهانه قابل قبولی برای کارهای من در آن شب وجود ندارد؛ این لحظه شرمآور بود و تا به امروز از آن پشیمان هستم. در آن زمان بلافاصله از روزالیند عذرخواهی کردم، اما قابل درک بود که او نمیخواست به ارتباطش به من ادامه دهد. به پدر و مادرم، خانواده و دوستانم، از اتفاقی که افتاده بود گفتم. من میخواستم مسئولیت کامل رفتار خود را به عهده بگیرم. روزالیند هم به والدین، خانواده و دوستان خود اطلاع داد. در حالی که مقامات هرگز در این موضوع دخالت نداشتند، من داوطلبانه به دنبال مشاوره برای کمک به یادگیری، رشد و پیشرفتم رفتم – یکی از ارزشمندترین تصمیماتی که تا به حال گرفتهام. و باید بگویم که پس از آن و تا به امروز، این نوع رفتار هرگز تکرار نشده است.
“قطعا میترسیدم که او را از دست بدهم؛ اما پس از آن به شکل غیرمنتظرهای، هفت ماه بعد، روزالیند با من تماس گرفت و میخواست که حضوری با هم صحبت کنیم. ما ملاقات کردیم و درباره رشد خود و اتفاقاتی که افتاد، صحبت کردیم و تصمیم گرفتیم رابطه خود را بازسازی کنیم. روزالیند این تصمیم را با اطرافیانش هم مطرح کرد و خانواده او از این تصمیم حمایت کردند. با تلاش فراوان، هر دو متوجه شدیم که زندگی، اعتماد و احترام ما به یکدیگر قوی تر از اتفاقی است که ماهها قبل رخ داد. از آن زمان، من و روزالیند در پنج کشور مختلف و سه ایالت، با هم زندگی کردهایم. و با بسیاری از افراد شگفتانگیز از سرتاسر جهان آشنا شدیم و روابط دوستانهای داشتیم؛ همه این افراد شاهد روابط قوی ما و خانواده دوستداشتنیای بودهاند که با هم ساختهایم.”