شاگردان کارلو آنچلوتی در حالا به دربی یکشنبه با اتلتیکو مادرید میروند که در هر ۶ دیداری که در تمام رقابتهای این فصل انجام دادهاند پیروز شدهاند.
قبل از شروع فصل، رئال مادرید بلاتکلیفی زیادی وجود داشت. لوس بلانکوس، اگرچه در خط هافبک خوب و سرشار از استعداد در هر دو جناح بودند، ضعفهای واضحی در ترکیب خود داشتند. باخت در یک ال کلاسیکو قبل از فصل، همراه با مصدومیت قابل توجه تیبو کورتوا قبل از شروع این فصل، اوضاع را پر دردسر برای مادرید جلوه میداد.
در حالی که مشخص ترین رقیب کهکشانیها، بارسلونا، پس از قهرمانی در لالیگا قوی تر شد، به نظر میرسید مادرید ثابت قدم مانده است. با این حال، فصل آنها، حداقل در مراحل اولیه، موفق تر از آن چیزی است که بسیاری پیش بینی میکردند. در واقع، مادرید تاکنون در هر بازی پیروز بوده است، سه بار شکست ۱ بر صفر را برگردانده و دو برد در وقتهای تلف شده به دست آورده است. چه از روی شانس و چه از روی تاکتیک، این تیمی است که پیش از دربی یکشنبه برابر اتلتیکو مادرید بسیار بهتر از آنچه که باید عمل کرده است.
و چگونه این همه اتفاق افتاده است؟ مطمئنا جود بلینگهام نقش خود را ایفا کرده است. اما تیم بدون کریم بنزما و بهترین وینگرش، مدافع میانیاش و دروازه بان خود چگونه توانسته است پس از پنج بازی در صدر جدول قرار گیرد؟
بلینگهام، بلینگهام و باز هم بلینگهام
مادرید بدون بلینگهام در این فصل کجا میبود؟ آمار مطمئناً بخشی از داستان را نشان میدهد. او از زمان امضای قرارداد از بوروسیا دورتموند با رئال مادرید، در شش بازی شش گل و یک پاس گل در تمامی رقابتها به نام خود ثبت کرده است.
اما چیزهای بیشتری از این وجود دارد. بلینگهام این تیم مادریدی را در غیاب وینیسیوس جونیور مصدوم و بدون اینکه مهاجم نامی به جای بنزما به میدان بیاید، مال خودش کرده است. شاگردان کارلو آنچلوتی احتمال میرفت در این فصل در خط حمله با مشکل مواجه شوند. از نظر تئوری، تیمی با دو وینگر عالی اما بدون مهاجم وسط، برای از بین بردن خطوط دفاعی سفت لالیگا مشکل خواهد داشت. به یاد داشته باشید که این بنزما بود که در دو فصل گذشته به بهترین عملکرد وینیسیوس جونیور کمک کرد.
از این نظر، قرار دادن بلینگهام تا اینجای کار در خط حمله مناسب به نظر نمیرسید. او بازیکنی است که باید تا حد امکان در وسط زمین مالک توپ باشد. حداقل اینطور فکر میکردیم. بلینگهام تا به حال در بیشتر بازیهای این فصل به عنوان یک “مهاجم کاذب” عمل کرده است، بازیکنی که نه تنها میتواند در گلزنی برای تیمش موثر باشد، بلکه میتواند کارهای خلاقانه منتهی به آن را نیز انجام دهد.
بلینگهام به همان اندازه که با استعداد است، نمیتواند همه کارها را به تنهایی انجام دهد و به ناچار سرعتش را کاهش میدهد. با این حال، در حال حاضر، او یکی از تیمهای برتر اروپا را بر روی دوش ۲۰ ساله خود حمل میکند.
کارواخال احیا شده
با رفتن کاپیتان قبلی بنزما و مصدومیت کورتوا، مادرید به کسی نیاز داشت که جلو بیاید و بازوبند را به دست بگیرد. دنی کارواخال این کار را با شکوه انجام داده است. این مدافع راست در برخی از مواقع در پایان فصل گذشته یک نقطه ضعف بود، پاهای پیر او در تعدادی از بازی های بزرگ، به ویژه باخت نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا به منچسترسیتی، گران تمام شد.
تعطیلات تابستانی (او فقط ۲۴ دقیقه در پیروزی اسپانیا در لیگ ملتها مقابل ایتالیا بازی کرد) جان تازهای به کارواخال داد. این مدافع راست یکی از بهترین عملکردهای مادریدی تاکنون بوده است، در سمت راست زمین مانند یک نسخه جوانتر از خودش بالا و پایین میرود، و یک گزینه هجومی در جناح راست هافبک باریک مادرید ارائه میدهد.
کمک های او همیشه در آمار ها نشان داده نمیشود، زیرا او تا اینجای فصل تنها یک پاس گل به نام خود ثبت کرده است. اما اگر کاپیتان بودن به با تلاش بودن، عرق ریختن و عملکرد خوب باشد، کارواخال مطمئناً کاپیتانی عالی است.
بهبود و پیشرفت چوآمنی
اورلین چوآمنی در پایان فصل ۲۰۲۲ – ۲۰۲۳ جایگاه خود را در تیم مادریدی به طور کامل از دست داد و حتی در تابستان امسال از جدایی او از سانتیاگو برنابئو صحبت میشد. اما او تصمیم گرفت که در تیم بماند و عهد کرد که برای جایگاهش بجنگد.
نشانه های اولیه حاکی از آن است که چوآمنی تصمیم درستی گرفته است. او در این فصل، با شروع هر بازی، راه خود را به ترکیب اصلی پیدا کرده است، و کمک های او نیز بسیار ارزشمند بوده است. فصل گذشته، مادریدی ها در خط هافبک در ضدحمله آسیب پذیر بودند. با بازی ادواردو کاماوینگا (تنها شماره ۶ آشکار آنها) در پست دفاع چپ، تونی کروس مجبور شد نقش غیر تخصصی در هافبک دفاعی داشته باشد.
و آنها را برای مدت طولانی در هنگام ضد حمله ضعف داشتند، مادرید به راحتی مغلوب ضد حملههای تیمهایی میشد که از جناحین بازی میکردند.
اما در این فصل اوضاع متفاوت به نظر میرسد. استحکام چوآمنی به کروس اجازه داده فضای حرکت بیشتر داشته باشد و بتواند توپ را بیشتر در زمین به گردش در بیاورد. چوآمنی همچنین به راحتی فران گارسیا، مدافع کناری جدید تیم را زمانی که او در به جلو رفته پوشش دهد.
راهی طولانی برای او پیش است، به خصوص با توجه به اینکه چوآمنی هنوز ۲۳ سال دارد. اما در حال حاضر، حضور او باعث می شود مادرید به تیمی بسیار تاثیرگذارتر از چند ماه پیش تبدیل شود.
واکنش به مصدومیتهای بازیکنان مهم
وقتی وینیسیوس در دقیقه ۱۵ بازی مادرید مقابل سلتاویگو در اوایل سپتامبر نقش بر زمین شد، اوضاع در پایتخت اسپانیا چندان خوب به نظر نمی رسید.
وینیسیوس نه تنها یکی از بهترین بازیکنان باشگاه است، بلکه او وینگری بود که قرار بود در این فصل بیشترین بار گلزنی را بر عهده بگیرد و حالا باید در کنار زمین شاهد بازیهای تیمش باشد.
مادرید البته آن بازی را به لطف گل بلینگهام در دقیقه ۸۱ برد. با این حال، در همان مسابقه، ژوزلو عملکرد خوبی در خط حمله داشت، در حالی که رودریگو همچنان در غیاب هم تیمیاش در تیم ملی ضعیف عمل کرد.
مصدومیت وینیسیوس که او را تا چند هفته دیگر از میادین محروم میکند، در مقایسه با آسیبهایی که برخی از نامهای بزرگ باشگاه در ۴۸ ساعت ابتدایی فصل وارد شد، جزئی بود. دو روز قبل از شروع بازی، کورتوا، که مسلما بهترین بازیکن جهان در پست خود است، در تمرینات از ناحیه رباط صلیبی دچار مصدومیت شدید شد.
ادر میلیتائو تنها یک نیمه مقابل اتلتیک کلاب در روز افتتاحیه دوام آورد و سپس با همان مصدومیت از بازیها کنار رفت، اما آنتونیو رودیگر وارد خط دفاعی شده و عملکرد تحسین برانگیزی داشته است. و در حالی که جانشین کورتوا، کپا آریزابالاگا، هنوز واقعاً مورد آزمایش قرار نگرفته است، به نظر میرسد که او پس از تکمیل قرارداد قرضی از چلسی، به خوبی در رئال مادرید جا افتاده است.
عملکرد قابل قبول جوسلو
چرا یک بازیکن ۳۳ ساله نیوکاسل که فقط یک بار بیش از ۱۵ گل در یک فصل به ثمر رسانده بود، باید مناسب خط حمله مادرید باشد؟ و چگونه میتواند با وجود هواداران لوس بلانکوس که در پایان فصل گذشته انتظار داشتند کیلیان امباپه یا کریم بنزما را در جایگاه او ببینند کنار بیاید؟
جوسلو، در واقع، همیشه قرار بود روزهای سختی داشته باشد. هیچ راهی وجود نداشت که بتواند تواناییهای بنزما را داشته باشد یا امیدوار باشد که تاثیری مانند تاثیری که مطمئناً امباپه میگذارد داشته باشد. اما این بدان معنا نیست که او بی فایده بوده است.
جوسلو، در واقع، به عنوان یک تفاوتآفرین واقعی برای بخشهای زیادی از این فصل جدید عمل کرده است. او دو گل زده است (دو گل در دو بازیاش در لالیگا).
شاید به طور کلی تر، در مورد تلاش مداوم او نیز چیزی برای گفتن وجود دارد. این مهاجم با ضریب گلزنی خاصی ندارد (۱۱ شوت بدون گل او در برابر یونیون برلین گویای این امر است) اما این واقعیت که او همیشه مایل است در موقعیت های هجومی قرار بگیرد و به توپ حمله کند دلیل کافی برای حضور اوست.
و از همین حضور مهاجمان در خط حمله موقعیتهای مختلفی شکل میگیرد. و این دقیقاً همان چیزی است که جوسلو به عنوان یک دردسر ۱/۸۰ سانتیمتری عمل میکند که توجه خط دفاع را از بلینگهام، رودریگو و دیگر هم تیمیهایاش به خود جلب میکند. حداقل این کارکرد او تا اینجا کافی بوده است..
تصمیمات جسورانه در مورد بازیکنان
نیمکت نشین کردن لوکا مودریچ کار آسانی نیست. حتی در ۳۸ سالگی، این هافبک کروات همچنان میتواند در هافبک مرکزی حضور تاثیر گذار داشته باشد (چیزی که او در برابر یونیون برلین در لیگ قهرمانان اروپا نشان داد). مودریچ هرگز قرار نبود در هر بازی این فصل بازی کند، زیرا آنچلوتی در اواخر فصل گذشته اعلام کرد که هم او و هم کروس خود را به تدریج از تیم کنار خواهند دید. اما تعداد بسیار کمی پیشبینی میکردند که مودریچ تنها در دو بازی از شش بازی اول لوس بلانکوس به میدان میرود.
تصمیمی تاکتیکی، اگرچه غیرمنتظره بود، اما جواب داد. مودریچ احساس آرامش حیاتی را از روی نیمکت ارائه کرده است و به مادرید کمک کرد تا سرعت بازی ها را تا دقایق پایانی دیکته کند. تصادفی نیست که گل های دیرهنگام لوس بلانکوس زمانی که او در زمین حضور دارد به ثمر رسیده است.
تغیرات ریز دیگری نیز وجود داشته است. گارسیای جوان، علیرغم عملکرد بی ثباتش، زمان بازی خوبی دریافت کرده. در همین حال، کاماویگا در خط میانی باقی مانده است، حتی اگر در دفاع چپ از گارسیا موثرتر باشد. عملکرد مادرید بینقص نبوده است (این تیم هنوز هم گاهی اوقات دچار مشکل میشود) اما آنچلوتی مطمئناً تا به اینجا در مورد ترکیب تیمش تصمیمهای درستی داشته است.
فقط کمی شانس
مادریدی ها به دلیل تلاشهای بی امان خود در زمین توانستهاند تا آخر بازی فرصت گلزنی داشته باشند. لوس بلانکوس توپ را به مدت ۹۰ دقیقه در اطراف به گردش در میآوردند و به دنبال زوایای بسته، شکافهای کوچک و فضاهای مناسب برای کار میگردند. آنها مطمئناً در زمان استراحت سرعت بالایی دارند، اما بدون وینیسیوس، مادرید باید بیشتر به پیچیدگی خود با توپ تکیه کند تا تمایل خود برای دویدن دنبال آن.
چنین سبک بازی در بهترین حالت میتواند خیره کننده باشد، و مادرید حریفان را قبل از ساختن هدف رویایی کمال گرایان فوتبال به چپ و راست میکشد. واقعیت کمتر از این چشم نواز است، با حجم سنگین شوت های ناقص و موقعیت های نیمه تمام در برابر حریفان سرسخت. و از این نظر، مادرید به شانس نیاز دارد.
گل پیروزی بخش بلینگهام مقابل یونیون برلین با دو ریباند شوت عالی فده والورده به دست آمد. در گل دقیقه ۹۵ او، ختافه به همان اندازه خوش شانس بود که این هافبک تهاجمی پس از شوتی که دروازه بان دفع کرده بود روی ریابند به ثمر رساند.
اینها شاید فقط فرصت طلبی بازیکنان رئال هستند و نمی توان از بلینگهام به خاطر غرایزه گلزنی اش در محوطه جریمه انتقاد کرد. اما این نوع ضربات کوچک و اغلب خوش شانس هستند که می توانند نتایج را تعیین کنند. و تا کنون، همه آنها بر سر راه مادرید سبز شدهاند.